ماجرای فیلمی ترسناک و شیطانی که در آمریکا ممنوع شد
به گزارش وبلاگ بانیما، ساحره (Häxan) ساخته بنجامین کریستنسن، فیلمی مستند-فانتزی برای تماشای عموم بسیار آزاردهنده به نظر می رسید. این فیلم به خاطر تصاویر آزاردهنده اش در آمریکا ممنوع و در بسیاری از کشورهای اروپایی با سانسور روبرو شد. در ادامه چرایی و چگونگی این اتفاق را خواهد خواند.
بیست سال پس از انتشار فیلم ساحره محصول مشترک دانمارک و سوئد، کارگردان بنجامین کریستنسن مقدمه نوی را برای فیلم خود ساخت. در آن، او با عینک و ژاکت سفید ظاهر می گردد، تقریبا شبیه یک دانشمند لباس پوشیده، با مجموعه ای از ابزارها مثل دوربین و نورافکن که اطراف او را احاطه نموده است.
بین سال های 1922، زمانی که ساحره برای اولین بار اکران شد و 1941 اتفاقات زیادی افتاده بود و کریستنسن می خواست مخاطبانش را برای چیزی که قرار بود ببینند آماده کند. ساحره قبل از ظهور صدای همگام فیلم برداری شد و جلوه های فنی قدیمی را به نمایش گذاشت، اما همه این ها بخشی از جذابیت این فیلم عجیب بودند.
کریستنسن به بینندگانش گفت: در یک لحظه، ما تصاویری از قرون وسطی خواهیم دید و من از شما، خانم ها و آقایان، می خواهم که گاهی تصور کنید که این صحنه ها صدا دارند. چرا که متوجه خواهید شد اگر گفتار اضافه گردد، موهوم بودن این فیلم بلافاصله از بین می رود. به عنوان مثال، شیطان چگونه صحبت می نماید؟
ساحره، که گاهی اوقات به عنوان ساحره؛ جادوگری در گذر اعصار (Häxan: Witchcraft Through the Ages) نامیده می گردد، یک کاوش وهم انگیز و فراموش نشدنی درباره شکار جادوگران قرن پانزدهم بود. این فیلم مستند-فانتزی برای تماشای عمومی در ایالات متحده و سایر کشورها بسیار آزاردهنده در نظر گرفته شد، اما موفقیت بزرگی برای کارگردان دانمارکی آن بود که به عنوان متنی اساسی برای فیلم های ترسناک بعدی اش عمل کرد.
در سال های قبل از اولین حضور ساحره، دانمارک فشار روابط عمومی زیادی را برای صنعت فیلم در حال توسعه خود انجام داد. این فشار با تشکیل یک دفتر مطبوعاتی در وزارت امور خارجه دانمارک شروع شد. همان طور که کاسپر تایبرگ پروفسور فیلم می نویسد:
سندی در سال 1920 از این دفتر مطبوعاتی، درباره خرید چندین فیلم طبیعت، بیانگر این امید بود که این فیلم ها حس دانمارک شاد و صلح آمیز را به مخاطب القا نمایند. ساحره خلاف این را نشان داد.
با این حال، ساحره یک فیلم هنری حاشیه ای با بودجه کم نبود. این فیلم به وسیله کمپانی اس اف (Svensk Filmindustri)، یک شرکت برجسته سوئدی که به اصرار کریستنسن، استودیویی را در کپنهاگ به طور خاص برای فراوری فیلم او خریداری نموده بود، فراوری شد. کریستنسن، یک خواننده اپرا که تبدیل به بازیگر و کارگردان شد، قصد داشت آنچه را که به نظر او یکی از بزرگ ترین فجایع تاریخ بشریت بود، یعنی محاکمه جادوگران در قرون وسطی، افشا کند.
به نظر او، به اصطلاح جادوگران آن موقع، عمدتا زنان مسن تر فقیر، زنان هیستریک و کلیساروهای معمولی بودند که دشمن خطاب می شدند و آن قدر شکنجه می شدند تا اینکه موافقت نمایند با شیطان همسو هستند. کریستنسن با تکیه بر مستندات آن موقع، از جمله کتاب راهنمای معروف جادوگری پتک جادوگران (Malleus Maleficarum)، داستان خود را به هفت قسمت تقسیم کرد.
هر قطعه سناریوهایی از آن موقع را به نمایش می گذارد، بعضی از آن ها بیشتر از سایرین به واقعیت نزدیک هستند. در یک صحنه، بازپرسان یک زن بی خانمان گرسنه را شکنجه می نمایند تا زمانی که او اعتراف می نماید و نام چند جادوگر دیگر را می آورد که این یک تصویر کامل از مأموریتی است که کریستنسن در پی آن بود.
در بعضی دیگر، زنان جاروسوار بر فراز آسمان پرواز می نمایند، راهبه ها به تسخیر شیطان درمی آیند و راهبی مست از عطر معجون عشق، زنی را دور میز آشپزخانه تعقیب می نماید. خود کریستنسن در نقش شیطان شاخدار و عریان ظاهر شد که در فواصل زمانی تصادفی ظاهر می شد تا قربانی بی گناه دیگری را به سمت تاریکی بکشاند.
کریستنسن بعلاوه به عنوان کارگردان فیلم ظاهر شد. در یک مصاحبه از او آمده است: یکی از بازیگران زن من اصرار داشت که دستگاه شکنجه ای برای شکستن انگشتان را امتحان کند. من اعترافات اجباری وحشتناکی را که از خانم جوان در کمتر از یک دقیقه گرفتم فاش نخواهم کرد. این ها در کنار تصاویر تاریخی فیلم، حس و حال کمی انسان شناسانه به ساحره می داد، اما هیچ کس پس از اکران به آن به عنوان یک مستند نگاه نکرد.
در نقد معروف ورایتی آمده است: هرچند این تصاویر فوق العاده هستند، اما برای نمایش عمومی اصلا مناسب نیست. زمانی که ساحره وارد بازارهای بین المللی شد، اغلب سانسور یا ممنوع شد. ساحره با انتشار مجدد خود در سال 1941 (که مقدمه کریستنسن به آن اضافه شد) و در سال 1967، زمانی که فیلم ساز آنتونی بالچ نسخه کوتاه شده ای با موسیقی جَز و روایتی از نویسنده بیت ویلیام اس باروز خلق کرد، بیشتر جلب توجه کرد.
با همه این ها، به نظر می رسید کریستنسن به طرز قابل توجهی از معروفیت بحث برانگیز فیلم خود ناراضی بود. او مدت کوتاهی پس از اکران ساحره، استعدادهای خود را به هالیوود برد و مجموعه ای از فیلم هایی ساخت که باعث معروفیت او شدند. فیلم هایی چون سیرک شیطان (The Devils Circus)، خانه تسخیر شده (The Haunted House)، و هفت رد پای شیطان (Seven Footprints to Satan)، فقط چند نمونه از آن ها هستند.
کارگردان خیلی زود از موقعیت نو خود خسته شد. کریستنسن به دانمارک بازگشت و در آنجا چهار فیلم دیگر ساخت و سپس به طور کلی از این صنعت استعفا داد. او زمانی که مدیر یک سینمای محلی در کپنهاگ بود درگذشت. با این حال، شصت سال پس از مرگ او، نامش در میان هواداران فیلم های صامت و ترسناک، از جمله کارگردان جادوگر (The Witch)، رابرت اگرز و سازندگان پروژه ی جادوگر بلر (The Blair Witch Project)، به نیکی یاد می گردد.
منبع: jstor
منبع: دیجیکالا مگ